بروکه رفتن تو شکست
قایم را دراین دریای طوفانی آرزو
اگر راه برگشتی بود
برای من چوب جادویی بیار
تا با آن بسازم کلبه ام را ازعشق
از عشقی خیالی بگو که لحظه ای
مهمان دل شکسته ام خواهدبود
درخیال آرزو رازی است
که پروانه را به عشق شمع می سوزاند
و مرگ ماهی در لذت صیادی
با خنده های سرد
کنار خشت های آلوده دیوار معما
من را به حکم چه سنگسار می کنند
انجا زمان سخت می گذرد
کنار آدمک برفی که می لرزد ازسرما
دلم حیران مانده
فردا برای این دل
قاب عکسی بساز از عشق
اویزان کن بر گیسوان زیبایت
گل ارزوهای من
بدان هنوز منتظرم تا صبح
اگر شمع امانی دهد پروانه ام را
مرگ زیبا- شعر حاجی آقا
قایم را دراین دریای طوفانی آرزو
اگر راه برگشتی بود
برای من چوب جادویی بیار
تا با آن بسازم کلبه ام را ازعشق
از عشقی خیالی بگو که لحظه ای
مهمان دل شکسته ام خواهدبود
درخیال آرزو رازی است
که پروانه را به عشق شمع می سوزاند
و مرگ ماهی در لذت صیادی
با خنده های سرد
کنار خشت های آلوده دیوار معما
من را به حکم چه سنگسار می کنند
انجا زمان سخت می گذرد
کنار آدمک برفی که می لرزد ازسرما
دلم حیران مانده
فردا برای این دل
قاب عکسی بساز از عشق
اویزان کن بر گیسوان زیبایت
گل ارزوهای من
بدان هنوز منتظرم تا صبح
اگر شمع امانی دهد پروانه ام را
مرگ زیبا- شعر حاجی آقا
No comments:
Post a Comment