Thursday 2 March 2017




مارا حقیقت تلخی است
که پیغام آشنا
زهری است برجام شراب آروزی من
در نامه های رسیده براین گذر بدان
مهری است برلبان سکوت من
صبری است بی انتها
اما امیدی است در نگاه غم
خاکی است همیشه خشکیده در فضا
روحی است رنجور ز مر گ قو
در برکه  کم آبی و عطش لحظه ای تو
این ماهی خشکیده در ساحل انتظار
داستان غم دل های ماندنی است
فریاد ساز غم آلود زندگی است
دیگر به سه تار غم نمی زنم
چون تاری نمانده است
ما را چه می شود
اشکی نیست براین نعش یار ما
از بس گریه می کنم در غم درد های تو
خونی جگر شود و دیده گانم کور

No comments:

Post a Comment