Wednesday 22 February 2017



خوابم یا بیدار در حرکت باد لحظه هایم
با بوسه مهتاب بر گونه های سردمن
می بینم کلاغی خسته ازرنگ سیاه خود
 غمگین است مثل من
حلزونی که به ارامی عمر می گذرد
دوست داشتم خوشه انگوری بود م
در هوس زنبوری کنجکاو

دوست داشتم دل آدم ها سبزتر بود
باغبانی بودم و می کاشتم گل خاطره ها
ای کاش همه با هم مهربان بودیم و
آدمی خسته ازاین خانه نبود
دوست دارم گل شمدانی ها
بوی عطر هوس صبح خدا می دادند

با صبح قشنگ اذان می گفتند کبوتران حرم
دلم بس غمگین است  برادر
فاصله ها می خواند مرا
اگر برگشتم به حرکت معکوث زندگی
از من مپرس نام غم هایم را
از من مپرس پری چهره های داستانم را
بگذر و خواب من را پریشان نکن
ساحل زیبای هوس را به طوفانم
و به عمق وجودم صدا نزن
گر می توانی بگذر و برو

No comments:

Post a Comment