خانه ای خواهم ساخت
پشت ابرهای بلند
در کنار دل سرگردانی ماه
فرشی خواهم بافت
از مهر و صفا
نه به اندازه لطف مادر
من دراین نامه سرگردانی
زیر این سقف کلمات بی جان
مهمانی خواهم داشت از آن سوی صفا
خانه ای خواهم ساخت از حس قشنگ
تا درآن زمزمه خوبی ها پرواز کند
از پنجره بیداری
افسوس سرگردانم
من گل های پریشانی را می شمارم
که در ذهن مرد دیوانه غمگین
از بد حادثه می کوبد مشت بر این آینه تکرارم
روزگار بدی است ذهنم می لرزد از این خانه پوشالی
می ترسم از این خانه ازاین مردم شهر
ازاین شهرشلوغ با رفتارعجیب مردم آن
همه با مشت می کوبند برآینه تنهایی
شعر حاجی اقا-خانه ای خواهم ساخت
پشت ابرهای بلند
در کنار دل سرگردانی ماه
فرشی خواهم بافت
از مهر و صفا
نه به اندازه لطف مادر
من دراین نامه سرگردانی
زیر این سقف کلمات بی جان
مهمانی خواهم داشت از آن سوی صفا
خانه ای خواهم ساخت از حس قشنگ
تا درآن زمزمه خوبی ها پرواز کند
از پنجره بیداری
افسوس سرگردانم
من گل های پریشانی را می شمارم
که در ذهن مرد دیوانه غمگین
از بد حادثه می کوبد مشت بر این آینه تکرارم
روزگار بدی است ذهنم می لرزد از این خانه پوشالی
می ترسم از این خانه ازاین مردم شهر
ازاین شهرشلوغ با رفتارعجیب مردم آن
همه با مشت می کوبند برآینه تنهایی
شعر حاجی اقا-خانه ای خواهم ساخت
No comments:
Post a Comment