Thursday 23 February 2017



عشق درپائیززیبا تراست
می ریزد خجالت دلم برگ ریزان
اما تو نمی فهمی
با پرواز پروانه دلم و شمع سوزان تو
این شب به صبح نرسیده ویران است
می خوانم تو را اما درد فاصله ها
می شکند بال های ظریفم را
دیگر نسیمی نیست همراه من
خاک بردیده گان آرزو فرو می کنم
درترس تنهایی من و شب دراز
به صبح نرسیده دیوانه می شوم
عشق در پائیز زیبا تر است
اگر برگ های آرزو
زیر پای معشوق ناله نمی کردند
زمان بدشدبامن
کوته نظران حسود
دزدیدن اسب زیبای آرزو
عشق در پائیز زیبا تر است
فریاددرون قفس
مرغ غمگین را دیوانه می کند
در پرواز آرزو
زخمی است مانند قلبی شکسته
اما بدان
عشق درپائيزدلم ز یباتر است

No comments:

Post a Comment