Thursday 27 April 2017




شب زنده ام به دامانت ای عزیز
خواب ندارم زدوریت ای عزیز
می ترسم آخرعمری زغم فنا شوم
بی تو چه غریبم وتنها ای عزیز
باهرچه توانم زغم فریاد می زنم
این قلب پاره پاره می شود ای عزیز
رودرروی چهره زیبای توچومرده ام
این مرده ازدرون ویرانه است عزیز
گویند خواب خوشی مرهم من است
درانتظاربوسه ات هنوز بیدارم ای عزیز
تمرین شعر

No comments:

Post a Comment