میرودغصه من نم نم ازاین دیده تار
توچرا گریانی سرمن رفته به دار
خواب من گشت پریشان ز غمت
توچراحیرا نی تن من خفته بخواب
این خاکی که به عشق خون الود است
داستانی دارد که همه رفته به باد
رازهایی زدرون دل خود می جویم
چه توان کرد دودمانم رفته به باد
توچرا گریانی سرمن رفته به دار
خواب من گشت پریشان ز غمت
توچراحیرا نی تن من خفته بخواب
این خاکی که به عشق خون الود است
داستانی دارد که همه رفته به باد
رازهایی زدرون دل خود می جویم
چه توان کرد دودمانم رفته به باد
No comments:
Post a Comment