خواب بودپروانه عاشق
درشب سرد تنهایی ام
تا به رقص آمد دلم
صدناله برجانش نشست
امشب این مستی بی پایان دل
رقص زیبای هوس انگیزشد
عشوه ای زلف یاراست در خاطرپروانه ها
خواهم انداخت خرقه درویشی و
نااله خواهم کرددر آستین باد
زین پس از بدعهدی دوران زمان
ناله می کرد کودک بیمار غمگین دلم
تا توباشی درکنارم خواب من نیلوفری است
زمزمه درباد می گوید شب خاکستری
قصرجمشید وآهوی دلم بیمار تو است
سرزنش ها می کنند دیوانگان رفتارمن
حاجی اقا-سرزنش دل
No comments:
Post a Comment