Thursday 25 May 2017


زمزمه می  کرد باد با گیسوان مهتاب
خواب خاموش هوس برقایق امواج بود 
مهربانی ظاهری همچون هوای تازه بود
چهره مهتاب درتابش چشمان توزیبا تر است
رنگ ایمان می زند نقاش تنهای دلم
عاقبت روح هوس یادی ازاین بیچاره کرد
زنگ تفریح دلم درهم صحبت دیوانه شد
ازمن احساس محبت پرسیدن خطا است 
دشنه درقلب ظریف پروانه ها می بینم
تاشب تقسیم قلب های قشنگ خواهم نشست
پیش چشمان بلورین هوس با آفتاب 
صدا بزن مرا-حاجی اقا 
تقدیمی جملاتی کوتاه وقشنگ خدمت شما عزیزان از کانادا

No comments:

Post a Comment