Thursday 11 May 2017


این قصه های من پایانی نیست
در شب بارانی دلم
انگار خنجری می زنند درشب
برقلب کبوتران حرمم
تا کجا باید تحمل کنم
هم چنان باران می بارد
دستانم خالی است 
اما همچنان باران می آید 
همچنان کودکان گرسنه می خوابند
شب سیاه است وسرداست
بازهم باران می بارد
گوش ها نمی شنود ودیده هانمی بیند
این شب سرد همچنان می تازد
بردل های پریشان
نگاه کن به آن سوی سرزمین نور
ایستاده در انتظار تو 
فردا آسمان دلت آسمانی است
مونترال - حاجی اقا-رها می شوم

No comments:

Post a Comment